نظرات آیت الله مصباح یزدی در خصوص انواع مراجع تقلید
آیت الله مصباح یزدی در دیدار با دانشجویان ضمن اظهار اینکه برخی مراجع فقط به درس و بحث می پردازند و توان کارسیاسی ندارند، اظهارات درخورتوجهی درباره برخورد متفاوت با نظر رهبری با موضوعات سیاسی جامعه بیان داشت.
به گزارش خبر انلاین خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی متن پرسش و پاسخ جمعی از دانشجویان بسیجی در تاریخ دهم دیماه سال جاری را منتشر کرد ه است.
خلاصه پرسش وپاسخهای مطرح شده را می خوانید:
*پرسش: در جریان فتنه اخیر میبینیم از یک طرف شواهد عینی خیلی زیادی وجود دارد که شخص خاصی پشت خیلی از قضایا بوده است؛ ولی از طرف دیگر میبینیم که رهبری در جمع بسیجیها یا در نماز جمعه حمایتی از او میکنند. وظیفه ما در این موضوع چیست؟
* پاسخ آیتالله مصباح یزدی:
- در اینکه رفتار و خط مشی و موضعگیریهای بعضی اشخاص با مقام معظم رهبری متفاوت است، جای شکّی نیست، در رفتار شخصی، خانوادگی، در تفکرات فقهی، سیاسی و در خط مشیهای سیاسی که ناشی از همین تفکرات و منشهاست.
- در این باره سؤالاتی مطرح میشود که چرا این اختلاف اصلاً وجود دارد؟ چرا اشخاص نظریاتشان با هم متفاوت است؟ دوم اینکه اگر این رفتارشان خطاست، آیا عذری دارند یا نه، قابل مؤاخذه هستند؟ سوم اینکه اگر این رفتارها درست نیست، رهبری باید چگونه با اینها برخورد کند؟ و سؤال آخر این است که ما چگونه باید رفتار کنیم؟
- البته من الان روی شخص خاص تکیه نمیکنم، بطور کلی عرض میکنم؛ ولی تفاوتهایی هم بین اینگونه اشخاص وجود دارد. بعضیها در هیچ یک از این عرصههای فقهی یا سیاسی یا مدیریتی، توان کافی برای تشخیص و درک ندارند. شاید در بین اشخاصی که این روزها مطرح هستند، کسانی باشند که مصداق این فرض باشند. آنچنان معلومات کافی در معارف اسلامی و فقه اسلامی ندارند؛ ممکن است لباس روحانیت هم داشته باشند؛ امّا آنچنان معلوماتی که واقعاً بینش صحیح دینی به ایشان بدهد، ندارند. از نظر درک سیاسی هم تاریخچه زندگی این افراد نشان میدهد که درک عمیقی ندارند. بیشتر تحت تأثیر دوستان و نزدیکان واقع میشوند. بنابراین، اینکه ما تفکّر آنها را نپذیریم، رفتار آنها را تأیید نکنیم و از آنها حمایت نکنیم، کاملاً موجّه است.
امّا در مورد این سؤال که آیا میتوانیم بگوییم اینها نیتشان هم فاسد است؟ مثلاً ضد انقلابند یا عناد دارند؟ شاید برای کسانی که نشانههای زیادی داشته باشند، این اطمینان هم حاصل شود که نیت پاکی هم ندارند؛ ولی لزومی ندارد که ما راجع به نیت ایشان بحث کنیم. ما به رفتار کار داریم. میخواهیم ببینیم در عمل چگونه با اینها برخورد کنیم. روشن شدن نیتشان با خداست، هر کسی باید در قیامت جواب خدا را بدهد. به هرحال ما حقّ نداریم از اینها حمایت کنیم. چرا که نه اسلام را درست شناختهاند، نه سیاست اسلامی را و نه مصلحت جامعه را درست درک میکنند. حمایت از اینها هیچ توجیهی ندارد. اگر صحنهای پیش آمد که بین خط رهبری با خط آنها تضادّ وجود داشت، بدون شک باید خط رهبری را تأیید کنیم و در مقابل اینها بایستیم و باید تا حدّی که میتوانیم عملاً از پیشرفت کارشان جلوگیری کنیم. - امّا اینکه چرا رهبری با اینها برخورد تند نمیکنند؟ مسئلهای است که پاسخش پختگی بیشتری در مدیریت کلان جامعه میخواهد. شاید شما دوره اول ریاست جمهوری بعد از انقلاب را به یاد نداشته باشید و شاید بعضی از شما اصلاً آن وقت به دنیا نیامده بودید. میدانید آن رئیس جمهور با رأی نسبتاً بالایی انتخاب شد. در بیت خود امام هم کسانی از حامیان ایشان بودند. بعضی از فرزندان امام ـذکوراً و اناثاًـ از او حمایت میکردند. در جامعه هم از قشرهای مختلف، حتّی از روحانیان از ایشان حمایت می کردند و بالاخره او رئیس جمهور شد. رفتار امام طوری بود که مردم خیال میکردند که خود ایشان هم با او موافق است و آنقدر این رفتار با سعه صدر توأم بود که امثال مرحوم دکتر بهشتی معترض شدند. دکتر بهشتی بسیار مرد پخته، عمیق و مدیر با حوصله و با سعه صدری بود؛ امّا کار به جایی رسید که ایشان هم معترض شد. ولی امام همچنان متانت خودش را حفظ میکرد. تا روزی که همه مردم فهمیدند که این دیگر به درد ریاست جمهوری نمیخورد و مجبور شد با لباس زنانه از کشور فرار کند. بعدها ایشان فرموده بود: من از اول با این شخص مخالف بودم. در حکمی هم که برای تنفیذ ریاست جمهوری ایشان دادند، اشارهای داشتند؛ ولی چون اوّل کار بود، خیلی توجه نشد.
- منظورم این است که آنهایی که به ظاهر قضاوت میکردند، فکر میکردند که وقتی مثلاً بعضی از فرزرندان و نزدیکان امام از ایشان حمایت میکنند، امام هم مخالفتی با ایشان نمیکرد، مثل دیگران خدمت امام رفت و آمد میکرد. در آن اوجی که امام قرار داشت، مصلحتی میدید که امثال ما نمیتوانند درست آنرا درک کنند. امام ثابت کرد که خیلی بهتر از دیگران میفهمد چه کار باید کرد. البته دیگران را از انجام وظایفشان نهی نمیکرد. از دار و دسته آنها و از کارهایی که میکردند و حرفهایی که میزدند هم انتقاد میکرد؛ امّا اینطور نبود که به شخص رئیس جمهور بگوید: تو به عنوان رئیس جمهور لیاقت نداری، یا بگوید: باید کنار بروی.
- با توجّه به این نکته شما میتوانید پاسخ بعضی سؤالاتتان را بگیرید. اینکه چرا مقام معظم رهبری آنجاهایی که ما حتّی یقین داریم که فردی صالح نیست، ایشان باز هم در شرایطی به صورتی حمایت میکنند، در یک کلمه باید گفت: ایشان افقی را میبیند که حفظ یک مصلحت اقوا و اهمّ دینی است. این مسئله باید به جایی برسد که همه مردم حقیقت را بفهمند.
- حاصل این است که گاهی رفتاری از یک شخصی یک معنایی دارد و از دیگران معنای دیگری. این رفتار از آن شخص کاملاً صحیح و بجاست، امّا دیگران نباید از آن تقلید کنند. اینجا جای تقلید نیست. اینگونه رفتار مقتضای آن مقام است، نه مقتضای حق آن شخص. او در مقام و در قلّهای قرار دارد که بسیاری از افقهای اطراف را باید ببیند، جرح و تعدیل کند، مصلحت و مفسدهها را با هم بسنجد و در مقطع نسبتاً طولانی مصلحتها را با هم مقایسه کند. امّا دیگران اینگونه مسئولیتی ندارند. آنها باید زمینه را فراهم کنند، برای اینکه او بتواند آنچه را مصلحت اصلی میداند، اعمال کند.
- اینکه مقام معظم رهبری میفرماید: هر کس هر چه میداند باید بگوید، روشنگری کنید؛ البته سعی کنید آنچه میدانید، درست باشد. اگر از ایشان سؤال کنیم: آقا، آیا شما هر چه را میدانید میگویید؟ قطعاً خواهند گفت: نه، من خیلی چیزها را میدانم ولی نمیگویم و نباید بگویم؛ امّا وظیفه من غیر از شماست.
- به هرحال، مقتضای ایمانی که ما، هم به اصل ولایت فقیه و هم به شخص ولی فقیه داریم و تجربه بیست ساله (بیش از بیست سال است که ایشان پست جانشینی ولی عصر ـصلوات الله علیهـ را عهدهدار هستند) نشان داده است که رأی ایشان و رفتار ایشان صائب است. خیلی جاها ما فکر میکردیم باید به گونه دیگر رفتار کرد؛ بعد معلوم شد ایشان درست میگفتند. معنای پذیرفتن ولایت مطلقه فقیه همین است؛ ولی ممکن است برای آدم سؤال مطرح شود. این عیب ندارد که سؤال کنند و جواب را بهتر و شفافتر بدانند. در یک کلمه ایشان وظیفه دارند که حتیالمقدور به آتش فتنه دامن نزنند و بهانه به دست فتنهجویان ندهند؛ امّا دیگران هم وظایفی دارند که باید در موقع خودش انجام دهند و یکی از وظایف مهم که در همین بیانات اخیر ایشان بود، مسئله روشنگری است که همه باید این وظیفه را در حدّ توان خودمان، در آنجائی که مفاسد بیشتری بر آن مترتب نمیشود، انجام دهیم. این راجع به این سؤالتان بود. نمیدانم به قدر کافی روشن شد یا نه؟
* پرسش: اگر این کار را بکنیم، به این فتنه آتش زده میشود یا نه؟
* آیتالله مصباح یزدی:
- ظاهراً این جریانات اخیر جز سیاهی رنگی باقی نگذاشته است و بالاتر از سیاهی هم رنگی نیست.
* پرسش: رابطه با تفکیک بین این جریانات و جریان شخص آقای هاشمی وظیفه ما چیست؟
* آیتالله مصباح یزدی:
- بعد از جریان عاشورا و عکسالعملهایی که انجام گرفت، ابهامی باقی نماند.
* پرسش: بعضی وقتها مشاهده میشود در بعضی جریانات و اتّفاقاتی که میافتد، مراجع سکوت میکنند؛ در حالیکه آن چیزی که به نظر ما میرسد این است که مراجع باید روشنگری کنند، صحبت کنند و نگذارند کار به جائی برسد که رهبری بیاید خودش را هزینه کند، از خودش حرف بزند و باعث شود که همه تهمتها و تیرهای دشمن به سمت ایشان نشانه برود. غیر از مثلاً آقای نوری همدانی سایر مراجع اینجور نیستند یا کامل سکوت میکنند یا بعد از اینکه مدتی میگذرد بیانیهای میدهند که گاهی دو پهلو است. این رفتار متأثر از چیست؟ آیا متأثر از بیت واطرافیان ایشان است؟
* پاسخ آیت الله مصباح یزدی:
- از کسانی که ما به عنوان مرجع میشناسیم و مورد قبول صاحب نظران بیطرف هستند، سه گونه موضعگیری در مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی میبینیم.
- البته کسانی که صلاحیت مرجعیت ندارند و بعضی گروهای خاصّ برای اغراض خودشان آنها را مطرح کردهاند، اصلاً مورد نظر نیستند. صحبت در مورد کسانی است که فی الجمله صلاحیت مرجعیت دارند و مورد قبول و مورد احترام هستند، امّا در موضعگیریهای سیاسی با هم متفاوتاند.
- بعضی از ایشان هستند که هم از لحاظ فقاهت، هم از لحاظ تقوا و عدالت در حدّ بالایی هستند، امّا به دلایلی دخالت در امور سیاسی را وظیفه خودشان نمیدانند. مهمترین دلیل ایشان این است که مسائل سیاسی پیچ و خمهایی دارد که خود، نیاز به تخصّص دارد. باید وقت کافی بگذارند و مطالب را مطالعه کنند، اطلاعات کسب کنند و همچنین قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را داشته باشند، نفع و ضررها را کاملاً بتوانند بسنجند؛ خلاصه اینکه شمّ سیاسی و توانائی قضاوت صحیح در مسائل سیاسی هزینه دارد.
- کسانی هستند که میگویند: ما آن فرصت و آن امکانات را برای این کار نداریم. اشتغالات علمی و مراجعات مردم در مسائل فقهی بگونهای است که ما نمیتوانیم در مورد مسائل سیاسی تحقیق کنیم تا بتوانیم خبره شویم و نظر دهیم؛ چون نظر دادن تخصّص میخواهد و اگر بخواهیم بدون این تخصّص نظر بدهیم، ناچار مقلّد دیگران خواهیم بود؛ یعنی از دیگران باید بگیریم. وقتی خودمان در مسئلهای صاحب نظر نیستیم، باید ببینیم دیگران چه میگویند، حرف آنها را بپذیریم و در اینجا لغزشهای زیادی ممکن است اتّفاق بیفتد. کما اینکه در طول تاریخ از این چیزها اتفاق افتاد. برای اینکه ما از این لغزشها سالم باشیم، اصلاً وارد نمیشویم.
- ما مراجعی داریم که اصلاً خودشان نه تلویزیون میبینند و نه روزنامه میخوانند. خیالشان را از این چیزها راحت کردهاند و فقط سروکارشان با کارهای فقهی است. خودشان هستند و درسشان و مراجعاتی که دارند.
- بعضی از ایشان دیدار با گروههای مختلف را میپذیرند. خانه بازی دارند؛ هر کسی آمد، آمد. پذیرفتن کسی معنایش تأیید آن شخص نیست.
- بعضی دیگر به هیچ وجه ارتباطی با شخصیتهای سیاسی نمیگیرند؛ آنهایی هم که اصلاً ارتباط ندارند، محدود هستند. آنها هم سلیقه خودشان را دارند. به هرحال این گروه کسانی هستند که تعمداً از مسائل سیاسی کنار کشیدهاند، بخاطر اینکه در خطرهایش نیفتند. میگویند: پرداختن به این مسایل نیاز به وقت دارد و امکاناتی میخواهد که ما در اختیارمان نیست و ممکن است اشتباه کنیم و اشتباه ما موجب خطر برای جامعه شود.
- ما باید از این بزرگان تشکر کنیم؛ چرا که شما وقتی تشخیص میدهید که صلاحیت اظهار نظر در این کار را ندارید و اظهار نظر نمیکنید، این خطری ایجاد نمیکند. خطر از ناحیه کسانی ایجاد میشود که صلاحیت اظهار نظر ندارند و اظهار نظر میکنند. نمونهاش را داشتیم که بعضی موضعگیرهایشان، در جهت حرکت انقلاب بود. برای انقلاب هم خدمت کردند، امّا دیدشان سطحی بوده است. دلیل این مطلب هم این است که در یک موقع دیگری ضررهایی به انقلاب زدند.
- پس، آن کسانی که اصلاً وارد این مسائل سیاسی نمیشوند، عذرشان این است که ما در این مسائل صاحب نظر نیستیم و تخصّصی در این مسائل نداریم و میترسیم اشتباه کنیم و موجب خطری برای جامعه شود. ما از آنها باید آنچه را در آن تخصص دارند توقع داشته باشیم؛ مسئله شرعی از آنها بپرسیم، درس از آنها بخواهیم. اما در مسائل سیاسی نباید به آنها مراجعه کرد.
- گروه دیگری هستند که در کنار فعالیتهای علمی و فقهیشان و رسیدگی به امور مردم، وقت و شأنی را برای پرداختن به مسائل سیاسی میگذارند. یا شمّ سیاسی قوی دارند یا استعداد بیشتر برای این مسائل دارند که دیگران ندارند یا وظیفه خودشان میدانند که در این کارها دخالت کنند و طبعاً باید برایش هم وقت کافی بگذارند. روزنامههای مختلف را میخوانند. رادیوهای خارجی و داخلی را میگیرند. با اشخاص و گروههای مختلف تماس میگیرند. بحث میکنند. کسب اطلاع میکنند. برای اطلاعات و ارتباط، کانالهای مختلف دارند؛ یعنی به حدّی میرسد که به خودشان اجازه میدهند که خود را در این مسائل صاحب نظر بدانند. شرایط هم به توفیق الهی به گونهای پیش آمده که دوستانی الهی کمکشان میکنند و از گروههای مختلف اطلاعاتی در اختیارشان میگذارند و خودشان هم فراست و زیرکی خاصی دارند که میتوانند، خالص را از ناخالص جدا کنند. این یک موهبت الهی است.
- از حضرت امام(ره) نقل شده که فرموده بودند: هر کس دو تا جمله با من صحبت کند من ته دلش را میخوانم. این یک فراست خدادادی است. یک شخصی ممکن است با کسی ساعتی، بلکه مدتها هم ارتباط داشته باشد، ولی آخرش هم نتواند بفهمد او چه کاره است؛ امّا امام(ره) میفرمود: هر کس دو تا جمله با من صحبت کند، میفهمم چه کاره است. اگر کسانی چنین فراست خدادادی داشته باشند، وقت هم صرف کنند، فرصت و امکانات هم داشته باشند، قاعدتاً اغلب کارهایشان و موضعگیریهایشان مطلوب خواهد بود. فرض این است که هم علم، هم تقوا و هم دلسوزی برای اسلام دارند. در این زمینه هم کار میکنند و فراست و فطانت هم دارند، در این صورت نتیجهگیریها مطلوب خواهد بود.
- میبینید بعضی مراجع به موقع موضعگیری میکنند، رفتار شجاعانه، گاهی ایثارگرانه و واقعاً فداکارانه دارند و کارهایی که معمولاً یک مرجع نسبت به مرجع دیگری انجام نمیدهد، انجام میدهد. اینها واقعاً از فداکاریهایی است که خیلی قابل تحسین است. این هم به خاطر شرایط خاص و هم تجربه زیاد است؛ یعنی زیاد وقت گذاشتهاند و ارتباطشان با گروههای مختلف وجود دارد و اطلاعاتشان کانالیزه نمیشود، بلکه راههای مختلف دارند و میتواند قضاوت کنند.
- گروه دیگری هم هستند که بینا بین هستند. یا کانال ارتباطیشان ضعیف است یا آن فطانت خدادادی در مسائل سیاسی اجتماعی را ندارند. اینها همیشه موضع قاطعی نمیگیرند و احیاناً اشتباهاتی از آنها سر میزند. بنابراین علّت این که چرا اینها اختلاف دارند، برمیگردد به این نکتههایی که اشاره کردم.
- امّا ما باید چه کار کنیم؟ ما نسبت به آنهایی که واجد همه شرایط هستند که عرض کردم: گروهی که هم صلاحیت ذاتی و موهبت خدادادی را دارند و هم شرایط اجتماعی برایشان فراهم است و از کانالهای مختلف میتوانند کسب اطلاع کنند، فرصت کافی هم برای مطالعه و بررسی مسائل دارند، از اینها باید واقعا قدردانی کنیم و در هر جا میتوانیم حمایت و تقویتشان کنیم؛ چرا که تقویت آنها تقویت حقّ، تقویت رهبری، تقویت انقلاب و اسلام است. نسبت به آنهایی هم که اصلاً دخالت نمیکنند، باید سعی کنیم که توقعمان در همان حدّی باشد که برای خودشان قائلند. میگویند: ما سیاسی نیستیم و مهارت نداریم، ما هم توقعی نداشته باشیم. اما آن گروه سوم را باید سعی کنیم حتیالمقدور اطلاعات صحیح در اختیارشان بگذاریم. بیشتر با آنها ارتباط برقرار کنیم و اگر نقطه ضعفی دارند، سعی کنیم برطرف شود.
- البته این مصلحت را فراموش نکنیم که حفظ مرجعیت در جامعه ما ارزش بزرگی است. اگر خدای ناکرده این جایگاه مخدوش شود، چیزی نمیتواند جای آن را بگیرد.
- اگر یکی از این مراجع در یک جایی اشتباهی کرد، ـبالاخره معصوم که نیستـ در اثر اطلاعات غلط، اشتباهی کرد، اگر ما مرجعیت را تضعیف کنیم، سرمایه هنگفتی را مفت از دست دادهایم. باید سعی کنیم این موقعیت محفوظ باشد. احترام به شخص محفوظ باشد، و حتیالمقدور او را کمک کنیم تا اشتباهش را جبران کند؛ و دست کم جریان را مسکوت بگذاریم و خیلی روی آن مانور داده نشود و طوری نشود که در سطح عموم موقعیت مرجعیت تضعیف شود.
- همه مردم نمیتوانند همه مسائل را از هم تفکیک کنند و در مورد اشتباه یک شخص بگویند: این مربوط به این شخص بوده است. یک روحانی که اشتباهی را مرتکب شود، میگویند: آخوندها اینجور هستند. اگر یک مرجعی در جایی اشتباه کند، اگر آن اشتباه را در بوق کنند و روی آن مانور بدهند، فردا همه مراجع زیر سؤال میروند و دیگر کسی به حرف هیچ مرجعی اعتماد نمیکند. دیگر مردم فرصت این را ندارند که ببینند فرق این مرجع با آن مرجع چه بود؛ اینجا چه طور شد که اشتباه کرد. ایمانشان سست میشود.
- این نکته را باید در نظر داشته باشیم که نسبت به مراجع حریمی قائل باشیم و به آسانی موقعیت آنها را تضعیف نکنیم. البته آنهایی را که یقین داریم موضعشان صحیح است و در جهت تقویت رهبری و نظام و انقلاب است، بیدریغ حمایت کنیم؛ امّا نسبت به دیگران هم سعی کنیم موجب تضعیف و تخریبشان نشویم، والّا سرمایهای را از دست دادهایم که به این زودیها قابل جبران نیست.
مطالب مرتبط
اخبار زنان
- بیانیهی ائتلاف احزاب زنان اصلاحطلب (صدف) در اعتراض به تصویب و اجرای قانون حجاب
- شعله خشونت علیه زنان را خاموش کنیم
- در سایت خبری رزا بخوانید :تئوری وفاق و تحقق آن در بیان پزشکیان
- گزارش تصویری از نشست نه به خشونت علیه زنان
- انتصابات زنان باتوصیه حل نمی شود باید سهم مشخصی در رده های مختلف تعیین گردد
- پاسخی به یک روایت ناصادقانه
- بیانیه حمایتی روسای ستاد زنان امید کشور از خانم دکتر صادق گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی+اسامی امضاکنندگان
- در جلسه شورای مرکزی انجمن مطرح شد: افزایش شعب استانی/ارائه گزارش فعالیت های انتخاباتی ریاست جمهوری
- حمایت انجمن روزنامه نگاران زن ایران از خانم دکتر صادق گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی
- حمایت نماینده مردم شوشتر و گتوند در مجلس شورای اسلامی از گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی/امیدوار به حل مشکل بزرگ مسکن برای اقشار مستضعف با حضور خانم دکتر صادق هستیم
جديدترين خبرها
- زمین غرید تا صدای بی صدایان باشد/مطالبه ی اختصاص اعتبار ویژه در جلسه ی آتی هیات دولت را داریم
- بیانیهی ائتلاف احزاب زنان اصلاحطلب (صدف) در اعتراض به تصویب و اجرای قانون حجاب
- شعله خشونت علیه زنان را خاموش کنیم
- در سایت خبری رزا بخوانید :تئوری وفاق و تحقق آن در بیان پزشکیان
- یادداشتی از زهرا نژاد بهرام/🟥الزام پزشکیان به ایجاد پلی میان سیاست و انتظارات
- گزارش تصویری از نشست نه به خشونت علیه زنان
- با مشارکت انجمن رزا برگزار شد /همایش چشم انداز مدرسه و وفاق ملی
- برگزاری نشست چشم انداز مدرسه و وفاق ملی با مشارکت انجمن روزنامه نگاران زن ایران در اهواز
- انتصابات زنان باتوصیه حل نمی شود باید سهم مشخصی در رده های مختلف تعیین گردد
- پاسخی به یک روایت ناصادقانه
دیدگاه ها (0)