مشارکت سیاسی زنان کمتر از آن است که جامعه زنان را راضی کند، به همین دلیل شاهدیم که این روزها فعالان سیاسی و جامعه مدنی همسو با هم برای افزایش حضور زنان در عرصههای سیاسی مانند مجلس شورای اسلامی میکوشند، اما برای اینکه این کاستی برای همیشه برطرف شود؛ ضروری است که با بررسی عوامل نابرابری موجود به دنبال راهحل مناسب بگردیم. بسیاری از فعالان سیاسی راه خود را دوران دانشگاه پیدا کردهاند و جنبش دانشجویی و فعالیت در چارچوب تشکلهای دانشجویی سکوی پرتاب آنها به عالم سیاست بوده است. این درحالی است که زنان کمتر از این پتانسیل بهره بردهاند، لذا در میزگردی با – دختران فعال دانشجویی- زهرا خانعلیزاده، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه شریف، غزل معصومشاهی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه دانشگاه امیرکبیر، پرستو بیرانوند، عضو شورای احیای انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی و المیرا جدیدی، عضو انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه دانشگاه امیرکبیر به بررسی دلایل این امر پرداختیم.
بحث را از اینجا شروع کنیم که حضور زنان در تشکلهای دانشجویی از چه جهت حائز اهمیت است و چرا باید به صورت جدی به آن توجه کرد؟
خانعلیزاده: درست است که مطالبهگری در جنبش دانشجویی فراجنسیتی است، اما دلایلی هم وجود دارد تا این موضوع برای دخترها اهمیت ویژهای پیدا کند. به نظر من حضور زنان در تشکلهای دانشجویی بسیار مهم است؛ چراکه سبب میشود یک دانشجو دختر از همین ظرفیت استفاده کند و در آینده نقش بیشتری در صحنه سیاست و قدرت ایفا کند. تشکلهای دانشجویی حتی اگر در ورود زنان به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی یا بهدستگیری قدرت هم خیلی موفق نباشند؛ میتوانند در زمینه آگاهسازی و فرهنگسازی زنان نقش مهمی ایفا کنند تا جامعه زنان به این باور برسد که زنان توان حضور در صحنههای مختلف را دارند.
بیرانوند: برخی این عقیده را دارند که دانشگاه محلی برای تمرین و یادگیری فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و حتی فرهنگی است، اما باید به این نکته توجه کرد که دانشگاه نمونهای کوچکشده از کل جامعه است که مناسبات بین انسانها را نشان میدهد. به این دلیل دانشگاه به عنوان عرصهای که نابرابریها و موانع حقوقی کمتری نسبت به دیگر عرصهها برای زنان دارد، میتواند محلی برای بهعرصهآمدن زنان باشد. نکته مهم این است که در دانشگاه زمینه برابری برای حضور زنان و مردان در هر تشکلی وجود دارد، اما باز هم استقبال زنان بسیار کمتر است و این نشان از علتهایی غیر از زمینههای حقوقی برای کنشگری زنان دارد.
معصومشاهی: من هم موافق هستم. به نظر من فعالیت در تشکلهای دانشجویی یک نوع تمرین است برای حضور در عرصههای مختلف از جمله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… . جامعه زنان با مشکلات مختلفی مواجه است و حتما نمایندگان حاضر در مجلس میتوانند با تصویب قوانین یا ممانعت از تصویب برخی قوانین در کاهش تبعیضهای موجود نقش مؤثری داشته باشند. مطالبه این شرایط و دیگر حقوق زنان از حاکمیت نیازمند رسیدن جامعه زنان به بلوغ سیاسی است و دانشگاه میتواند در شکلگیری این بلوغ نقش قابلتوجهی داشته باشد.
حضور و فعالیت سیاسی و اجتماعی زنان که از دوران مشروطه و با شکستن قلیانها آغاز شده بود، در سالهای گذشته به مسیر خود ادامه داد و در دوران اصلاحات قابل توجه بود، اما در هشت سال دولت نهم و دهم با کاهش این فعالیت مواجه بودیم. به نظر کاهش حضور زنان یا حذف آنها از صحنههای مختلف حتما مشکلساز خواهد بود. به همین دلیل باید از یک جایی شروع کرد.
پس فکر میکنید که این نقطه شروع، دانشگاه و فعالیتهای دانشجویی است.
معصومشاهی: بله! دانشگاه جایگاهی برای آمادگی بیشتر به منظور ورود به جامعهای بزرگتر است.
بیرانوند: با توجه به شرایط سنی که دانشجویان در آن قرار گرفتند و بعد از آن وارد عرصههای جدیتر میشوند، میتواند یکی از این عرصهها باشد که اهمیت بالایی دارد.
اگر تشکلهای دانشجویی را شروعی برای فعالیت سیاسی و اجتماعی زنان بدانیم، به این معنی است که دختران عضو تشکلها مسیر خود را با پیوستن به احزاب و گروههای سیاسی ادامه میدهند؟ واقعا این اتفاق میافتد یا فعالیت در تشکلهای دانشجویی با اتمام هیجانات این دوره پایان میباید؟
بیرانوند: شاید درست نباشد فعالیتهای دانشجویی را با صفت هیجانی همراه کنیم. بحث ورود به فعالیتهای سیاسی خارج از دانشگاه لزوما جنسیتی نیست، اما عاملهای قانونی و عرفی زیادی هستند که بر عدم فعالیت زنان تأثیر داشتند. شکاف جنسیتی از مهمترین شکافهای اجتماعی است و در عرصه سیاسی برای زنان بیشتر حس میشود. از نگاهی که حضور زن در خانواده را مهمتر از هر عرصه دیگری میداند تا هزینه فعالیتهای سیاسی که برای زنان در جامعه ما بیش از مردان است، علت استقبال کمتر زنان از فعالیتهای سیاسی است و نمیتوانیم آن را تکعاملی و فقط مربوط به اتمام دوران دانشجویی بدانیم.
جدیدی: مسئله هیجانات دانشجویی و اتمام آن خیلی به جنسیت ربط ندارد. برای پسرها هم همینطور است و فعالیت آنها در تشکلهای دانشجویی لزوما ادامه پیدا نمیکند.
خانعلیزاده: اما پسرها به اندازه ما دغدغه ورود به قدرت و بهدستآوردن حقوق خود را ندارند؛ یعنی ضرورت ادامه این راه برای دختران دانشجو خیلی بیشتر است. شاید رهاکردن فعالیت بعد از فرونشستن هیجانات دانشجویی یک امر کلی باشد و در هر دو جنس دیده شود اما مثل هم نیست چون آنها مطالبات جنسیتی ندارند و به اندازه ما نیازمند بهرهگرفتن از این فرصتها نیستند.
معصومشاهی: من مخالفم. به نظرم یکی از عواملی که باعث میشود دخترها فعالیت خود را ادامه ندهند همان مردسالاری و قدرتطلبی پسرهاست که در خیلی جاها دیده میشود و اعتمادبهنفس دخترها را از بین میبرد. در تشکلهای دانشجویی یا حتی احزاب میبینیم که خیلی کم اتفاق میافتد یک زن دبیر باشد. این علاوه بر اعتمادبهنفسنداشتن زنان، به روحیه مردسالارانه مردان نیز مربوط میشود و این دو در کنار هم موجب درحاشیهماندن زنها میشود.
خانعلیزاده: اینها آثار پنهان ماجراست. بین دانشجویان هم افراد با تفکرات مختلف حضور دارند. قشری که به عرصه فعالیت دانشجویی در قالب تشکلها وارد میشوند، قشری است که نسبت به همدانشگاهیان خود دغدغه اجتماعی و سیاسی بیشتری دارند. در میان این قشر کمتر شاهد مردسالاری و آثار مردسالاری بر روحیه افراد یا نبود اعتمادبهنفس هستیم. اگر از واژه نخبه استفاده نکنم، باید بگویم که فعالان تشکلهای دانشجویی، قشری هستند که مطالعه و تفکر دارند پس آن مردسالای یا نبود اعتمادبهنفس که ممکن است در کلیت جامعه وجود داشته باشد، در میان آنها کمتر است. پسران حاضر در تشکلها که از نزدیک تواناییهای یک دانشجوی دختر را در فعالیتهای تشکل دیده و حس کردهاند، باورهای مردسالارانهشان ضعیفتر است. دخترانی هم که وارد این عرصه شدهاند، آن چارچوب ذهنی را که در جامعه مردسالار به شکلهای گوناگونی مثل نبود اعتمادبهنفس و باورنداشتن به موفقیت در سطوح بالا در ذهن زنان و دختران جامعه ترسیم میشود، شکسته و از قید آن رها شدهاند.
معصومشاهی: این فضایی که میگویی شامل تشکلهای اصولگرا هم میشود؟ به نظرم نمیشود. در این تشکلها میبینیم زنان در سطوح بالا و مدیریتی نقش درخور توجهی ندارند. مصداق این حرف همین است که یک خانم نماینده، حضور ٣٠درصدی زنان در پارلمان را ظلم به مردان میداند. وقتی یک نماینده زن مجلس چنین حرفی میزند، پس این فضا در جامعه و بهتبع آن در دانشگاه نیز وجود دارد.
خانعلیزاده: من درباره آنچه در دانشگاه خودم و تشکلهای خودمان دیدهام، نظر میدهم و اصلا این را گفتم تا حرف به اینجا برسد که اتمام فعالیت دانشجویی در تشکلها میتواند ناشی از ضعف ما دختران فعال دانشجویی باشد که پی ادامه این فعالیتها را نمیگیریم. معتقدم این رهاکردن، در جامعه زنان با مردان قابلمقایسه نیست، چون پسران دانشجو فعالیت در تشکلها را به خاطر دغدغههای سیاسی خود در پیش گرفتهاند، اما ما اضافه بر دغدغههای سیاسی، مطالبات جنسیتی هم داریم.
بیرانوند: من با این قسمت صحبت شما که نبود فعالیت، ناشی از ضعف زنان دانشجو است، مخالفم. زنان نسبت به مردان، یک دیگری تعریف میشوند و عاملیت و کنشگری در چنین جامعهای از زنان گرفته میشود. در نتیجه باعث میشود مسائل مربوط به زنان برای خود زنان اهمیت کمتری داشته باشد و این امر نشئتگرفته از جامعه و شرایط مردسالاری است و نمیتوان انگشت اتهام را به سمت زنان گرفت. عاملهای جامعهشناختی درهمتنیدهای دارد.
شما از دو عامل حرف میزنید؛ یکی موانع موجود در جامعه مانند فرهنگ مردسالار و… و یکی هم درکنکردن ضرورت استفاده از پتانسیل تشکلهای دانشجویی. به نظر شما کدامیک از این دو غالب است و موجب میشود دختران فعال دانشجویی لزوما زنان فعال سیاسی آینده نباشند؟
معصومشاهی: هر دو مورد، علاوه بر موانع موجود، تشکلهای دانشجویی نیز نقش مهمی در این حیطه دارند. تشکلها برای ورود به عرصه سیاست و همینطور سایر فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی ضروری و به عبارتی گام نخست است.
بیرانوند: اتفاقا تشکلهای دانشجویی نقش بسیار پررنگی برای ورود به عرصه سیاسی دارند و با نگاهی تاریخی به فعالان سیاسی، به این نتیجه میرسیم که فعالیت دانشجویی نقطه بسیار خوبی برای ورود به فضای سیاسی جدیتر است، اما تفکر غالب این است که امور سیاسی و اجتماعی به مثابه یک امر مردانه تعریف میشود. منظورم از این فضا، اکثریت جامعه است نه یک دانشگاه یا تشکل. یک زن در جایگاه حزبی و نمایندگی مجلس تلاشی دو برابر مردان باید داشته باشد تا اثبات کند فکری مستقل دارد. فشار اجتماعی در بیرون دانشگاه برای زن چندین برابر است و طبیعی است از فضای فعالیت دور شوند.
خانعلیزاده: تجربه نشان داده است موانع موجود بیشتر بازدارنده عمل میکند؛ مثلا بارها دیدهایم کسی یک نشریه داشته است و به دلایلی مانع ادامه فعالیت او شدهاند. نمیتوان این موانع را صرفا حاصل فضای مردسالارانه اجتماع دانست. در واقع یک مخالفت پنهان با زنی که به دنبال حقوق خود است، دیده میشود. این خصومت لزوما از طرف دولت نیست، اما بههرحال همیشه یک قشر مخالف حضور دارند.
جدیدی: موافق هستید این موانع همیشه هم بیرونی نیست؛ یعنی انگیزه و دغدغهای که از آن صحبت کردیم هم میتواند در چارچوب موانع تعریف شود. وقتی یک دختر میبیند در سطح کلان و مثلا مجلس، زنان حضور درخور توجهی ندارند یا همان نمایندگان زن حاضر هم گامی در مسیر تأمین حقوق و مطالبات او برنمیدارند؛ یک بیانگیزگی و عدم تمایل به ادامه مسیر ایجاد میشود که میتوان نامش را موانع درونی گذاشت. این موانع درونی و بیرونی همدیگر را تقویت میکنند و نهایتا موجب ضعف زنان در ادامه مسیر فعالیتها میشود.
خانعلیزاده: قبول دارم و به همین خاطر گفتم که آثار پنهان مردسالاری است. تفاوت حرف من با شما این است که میگویم با وجود آثار پنهان مردسالاری در همه اجتماع اما آن گروه از دانشجویان که به خاطر دغدغههای خود وارد فعالیت دانشجویی میشوند تا حدی از این موانع عبور کردهاند.
معصومشاهی: ولی من فکر میکنم دختر فعال دانشجویی نیز از این موانع عبور نکرده است. شاید یک مقاله بنویسد یا در تشکل خود کاندیدا شود… اما جسارت او هم در همین حد است و شاید بیرون از فضای دانشگاه همین کارها را هم نکند. عدم اعتمادبهنفس او کمتر شده است اما جامعه همیشه این حس را به او میدهد.
جدیدی: یعنی موانع برای یک دختر فعال دانشجویی کاهش یافته است اما این را هم باید در نظر داشت که فرد تنها نیست. او از یک جامعه و خانوادهای میآید که بر فعالیتهای او اثرگذار هستند.
مسئله ادامهندادن فعالیت بعد از دانشگاه یک سوی ماجراست و سوی دیگر اینکه چرا با وجود افزایش تعداد دانشجویان دختر، تعداد فعالان دانشجویی دختر روبهافزایش نیست؟
معصومشاهی: رکودی که از آن حرف میزنید تا حدی به خاطر رکود کلی فعالیتهای دانشجویی در هشت سال دولتهای نهم و دهم است. تعداد فعالان دانشجویی دختر نیز در میان اصلاحطلبان بیشتر است.
بیرانوند: نبود زنان فعال ربطی به تعداد زیاد آنها ندارد؛ به همان عوامل گسترده تاریخی و جامعهشناسانه برمیگردد. جدای از فعالیت، در کلاسهای درسی هم که در دانشگاه داریم میبینیم با اینکه از کل کلاس تعداد پسران بیشتر از پنج نفر نیست اما در همه زمینههایی که حتی دانشی ندارند بهراحتی اظهارنظر میکنند و بقیه دانشجویان دختر سکوت میکنند. من حرف غزل را نمیتوانم بپذیرم. در میان دانشجویان فعال در هر دانشگاه -با دید بسیار خوشبینانه- دختران دانشجو کمتر از تعداد انگشتان دست است؛ البته مطالعه میدانی هم نداشتیم و وقتی موضوعی را کلی بررسی میکنیم نمیتوانیم استثناها را ملاک قرار دهیم. شاید در یک یا دو دانشگاه فعالان دختر بیشتر باشد اما فضای کلی هنوز در دست مردان تصمیمگیر است.
معصومشاهی: من هم تقریبا همین موضوع را گفتم و فقط تأکید میکنم که رکود در هشت سال گذشته عامل مضاعفی است.
خوب بود اگر تشکلهای اصولگرای دانشجویی هم یک نماینده اینجا داشتند تا دراینباره نظر خود را بگویند اما باوجود پیگیریهای ما تمایلی به شرکت در این میزگرد از خود نشان ندادند، به هر حال من تصور میکنم که واحد خواهران بسیج در همه دانشگاهها فعال است.
معصومشاهی: بله، واحد خواهران دارند اما معمولا حضورشان در تصمیمگیریهای تشکل خیلی مؤثر نیست و بیشتر در بخشهای اجرائی فعال هستند. یکی دیگر از دلایل کمبودن حضور زنان به نظر من حساسیتهایی است که وجود دارد. وقتی که دختر باشی و وارد فعالیتهای دانشجویی بشوی بیشتر مورد توجه هستی و حساسیت بیشتری وجود دارد و بهطور خلاصه مطالبه زنان از خطقرمزهاست، از طرفی هم نگرانیهایی وجود دارد که دانشجوی دختر را از فعالیتهای بیشتر میترساند. مورد اخیر برخورد با خانم منصوری در یاسوج بود. به نظر یکی دیگر از مسائلی که باعث میشود خانمها در کار سیاسی عقب بیفتند، نگاهی است که به سیاست دارند. آنها خیلی اخلاقمدارانهتر به سیاست نگاه میکنند و بههمینخاطر در بازیهای سیاسی عقب میافتند.
بیرانوند: اتفاقا حضور زنان در تشکل بسیج بیشتر از سایر طیفهاست اما در همه طیفها باید به این موضوع توجه کرد که زنان تا چه حد در جایگاههای تصمیمگیری و تأثیرگذاری هستند. برخی تشکلها حتی برای اینکه نوعی تبعیض مثبت را اجرا کنند در اساسنامههای خود حضور یک زن را در شورای مرکزی اجباری میکنند اما باز هم عاملی نیست تا زنان وارد عرصه فعالیت شوند و پیداکردن جایگاه تصمیمگیری برای زنان تلاش خیلی زیادی میخواهد.
درباره این مسئله اخلاق مصداقیتر حرف بزنیم. دختر فعال دانشجویی در کجای کار با توجه بیشتر به اخلاق از رشد فعالیتهای خود عقب میافتد؟
خانعلیزاده: من با این مطلب موافق نیستم. ممکن است مواردی هم در سیاسیبازیهای سطح دانشگاه دیده شده باشد که چنین به نظر برسد ولی کلیت این حرف که مردها اساسا در بازیهای سیاسی بیشتر از زنان بیاخلاقی میکنند ادعای بزرگی است و من موافق نیستم.
معصومشاهی: موانع دیگری که در راه حضور بیشتر دخترها در تشکلها وجود دارد مانند مسائل حاشیهای ازجمله پوشش که میتواند عامل محدودیت و ردصلاحیت شود. به عبارتی همان مسائلی که درباره حضور زنان در احزاب وجود دارد در نمونه کوچکتر تشکلهای دانشجویی نیز دیده میشود.
بیرانوند: من با نظر دوستان کاملا مخالفم. درستتر بگویم عاملی به نام اخلاقیبودن و عقبماندن از سیاست مفهومی ندارد. بههیچوجه نمیتوان اخلاق، سیاست و… را بهصورت مردانه یا زنانه تعریف کنیم. زنان با موانع متعددی برای مشارکت در موضوعات سیاسی روبهرو هستند، موانع ساختاری از طریق قوانین تبعیضآمیز و فضای مردانه موجود زنان را برای ورود به این وادی و یادگیری بازی در حوزه سیاست، محدود میکند. زنان نسبت به مردان شانس کمتری برای داشتن آموزش مناسب، ارتباط با دیگران و عواملی دیگر که برای یک بازیگر سیاسی نیاز است، دارند. تعریف اخلاق، سیاست، رفتارها و… به زنانه و مردانه برخاسته از یک جامعه مردسالار است. زمانی از همین ابزار استفاده میکردند و زنان را از سیاست دور میکردند با این جمله که سیاست کثیف است و جای زنان نیست.
آیا در دانشگاه موانعی از جنس قوانین محدودکننده هم وجود دارد یا همه محدودیتها و موانع به صورت نانوشته است؟
خانعلیزاده: محدودیت قانونی نیست.
معصومشاهی: مسئله همان قوانین نانوشته است. وقتی کار دانشجویی میکنی و در تشکل فعال هستی، به طور طبیعی در محیط دانشگاه بیشتر دیده میشوی و به همین خاطر حساسیتهای بیشتری در مورد تو ایجاد میشود. قوانین نانوشته به سمتی میرود که میگویند اگر در شورای مرکزی باشی تنشها بیشتر میشود یا ردصلاحیت میشوی. دلیل قانونی دیگری نیست.
بیرانوند: نه قانونی نیست. فقط بحث سهمیهبندیهای جنسیتی و بومیگزینی زمانی مطرح بود که قانون نبودند.
دخترها به خاطر موانع موجود که عمدتا از جنس قوانین نانوشته یا موانع درونی- مثل بیانگیزگی و نداشتن اعتمادبهنفس- است، کمتر در تشکلها فعال هستند. در مورد وضع موجود و نسبت دخترها به پسرها در تشکلهای دانشجویی بگویید.
معصومشاهی: ما در پلیتکنیک شش پسر و یک دختر داریم.
خانعلیزاده: ما هم همینطور.
معصومشاهی: مشکل ما این بود که نامزد دختر نداشتیم. از ورود من جلوگیری نشد اما دخترهای دیگر به خاطر همین مسائلی که گفتیم حتی نامزد نشدند و فقط در رأیگیری شرکت کردند.
خانعلیزاده: البته این را هم در نظر بگیریم که در دانشگاههای صنعتی کلا نسبت دخترها به پسرها کمتر است. اما اگر کلی در نظر بگیریم، نسبت دخترها کمتر است و این موضوع از جمعیتی که در برنامهها شرکت میکنند به خوبی مشخص میشود.
چطور باید این را حل کرد. در فضای سیاسی، جامعه زنان برای جبران کمبودن تعداد زنان در مجلس، راهکار سهم ٣٠ درصدی را ارائه کرده است. در فضای فعالیتهای دانشجویی چطور باید زنان بیشتری را جذب کرد؟
جدیدی: به نظرم باید روی آگاهیدادن به دختران دانشجو کار کرد. نیاز به یک برنامهریزی داریم تا در مرحله اول دختران را جذب تشکل کرد و بعد میتوان با برگزاری کارگاه و حلقه مطالعاتی و… اعتمادبهنفس بیشتری به آنها داد.
معصومشاهی: ایجاد کمیتههای زنان در تشکلهای دانشجویی میتواند گامی باشد برای افزایش آگاهی دختران و ایجاد شرایطی لازم برای ورود آنها به عرصههای بزرگتر و همگام با آن رشد آگاهی مردان برای پذیرش فعالیت بیشتر دخترها.
بیرانوند: به نظر من مهمتر از بحث کمیت، بحث کیفیت است. باید تمرکز خودمان را بیشتر بر کیفیت فعالان دانشجو بگذاریم. همانطور که بحث نمایندگان هم باید اینطور باشد.
منبع: روزنامه شرق / آرزو فرشید
مطالب مرتبط
اخبار زنان
- پاسخی به یک روایت ناصادقانه
- چرا زهرا بهروز آذر؟؟
- بیانیه حمایتی روسای ستاد زنان امید کشور از خانم دکتر صادق گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی+اسامی امضاکنندگان
- در جلسه شورای مرکزی انجمن مطرح شد: افزایش شعب استانی/ارائه گزارش فعالیت های انتخاباتی ریاست جمهوری
- حمایت انجمن روزنامه نگاران زن ایران از خانم دکتر صادق گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی
- حمایت نماینده مردم شوشتر و گتوند در مجلس شورای اسلامی از گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی/امیدوار به حل مشکل بزرگ مسکن برای اقشار مستضعف با حضور خانم دکتر صادق هستیم
- پیام تبریک انجمن روزنامه نگاران زن ایران در پی انتصاب سرکار خانم دکتر زهرا بهروز آذر بعنوان معاون زنان و خانواده رئیس جمهور
- بیانیه انجمن روزنامه نگاران زن ایران ( رزا) به مناسبت ۱۷ مرداد روز خبرنگار
- به قلم زهرا نژاد بهرام /فقر،گشت ارشاد و زنان
- زنان اتصال همیشگی جهان خلقت به فردا هستند ✍زهرا نژاد بهرام
جديدترين خبرها
- پاسخی به یک روایت ناصادقانه
- چرا زهرا بهروز آذر؟؟
- بیانیه حمایتی روسای ستاد زنان امید کشور از خانم دکتر صادق گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی+اسامی امضاکنندگان
- در جلسه شورای مرکزی انجمن مطرح شد: افزایش شعب استانی/ارائه گزارش فعالیت های انتخاباتی ریاست جمهوری
- حمایت انجمن روزنامه نگاران زن ایران از خانم دکتر صادق گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی
- حمایت نماینده مردم شوشتر و گتوند در مجلس شورای اسلامی از گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی/امیدوار به حل مشکل بزرگ مسکن برای اقشار مستضعف با حضور خانم دکتر صادق هستیم
- پیام تبریک انجمن روزنامه نگاران زن ایران در پی انتصاب سرکار خانم دکتر زهرا بهروز آذر بعنوان معاون زنان و خانواده رئیس جمهور
- بیانیه انجمن روزنامه نگاران زن ایران ( رزا) به مناسبت ۱۷ مرداد روز خبرنگار
- به قلم زهرا نژاد بهرام /فقر،گشت ارشاد و زنان
- زنان اتصال همیشگی جهان خلقت به فردا هستند ✍زهرا نژاد بهرام
دیدگاه ها (0)