سابقه سرلیستی در انتخابات مجلس به کی باز میگردد و چرا سرلیستی مهم است؟ در نظامهای انتخاباتی حزبی، وضعیت به این پیچیدگی نیست. بهطور معمول دبیرکل حزب در رأس فهرست قرار میگیرد و در صورت پیروزی، رئیس فراکسیون یا رئیس پارلمان میشود، اما در نظامهایی که انتخابات لزوما حزبمحور نیست، کار بهاینراحتی نیست. جریانهای سیاسی ائتلاف میکنند و در پایتخت و شهرهای بزرگ، فهرست واحد میدهند؛ فهرستی متشکل از احزاب و افراد. اینجاست که بحث سرلیستی مهم میشود.
سابقه انتخابات مجالس در این ٣٧ سال نشان میدهد بحث سرلیستی از انتخابات مجلس هشتم به بعد است که بهشدت مطرح شد. تا پیش از آن ما با چنین پدیدهای روبهرو نیستیم. فهرستها معمولا براساس الفبا یا سابقه سیاسی و اعتبار اجتماعی افراد تنظیم میشد و دغدغهای به نام سرلیستی وجود نداشته است. مثلا در مجلس نخست، جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی ابتدا فهرستهای جداگانهای را منتشر کرده بودند که البته اشتراکات زیادی داشت اما در ۲۲ اسفند ۱۳۵۸، این دو گروه همراه با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و چند گروه دیگر برای رسیدن به یک فهرست مشترک ۳۰نفره به توافق رسیدند بدون اینکه بحث سرلیستی مطرح شود. این اتفاق برای سایر گروهها هم افتاده بود. گروه همنام (نهضت آزادی)، دفتر همکاری مردم با رئیسجمهوری، کاندیداهای ملی و ترقیخواه، جبهه ملی، جاما، حزبتوده و… هم بدون سرلیست آمدند. تا پیش از انتخابات مجلس هشتم، اگر بحثی از سرلیستی بوده، براساس اجماع درونی یا ریشسفیدی نام یکی، دو نفر در ابتدای فهرست نوشته میشد و دیگران هم طبیعتا به واسطه تفاوت جایگاه یا وزن سیاسی، بدون حرفوحدیث آن را میپذیرفتند بدون اینکه بر سر آن بحثوجدلی صورت گیرد. اگر یک دوره به عقب بازگردیم، میبینیم فهرست ائتلاف نامزدهای آبادگران برای مجلس هفتم به جز نام دو نفر، به ترتیب حروف الفبا چیده شده است. بعد از نام حدادعادل و احمد توکلی، فهرست با نام فاطمه آلیا شروع میشود.
بحث سرلیستی یک نوع وزنکشی درون جریانی است. هر حزبی تلاش میکند دبیرکل یا نماینده مورد نظرش سرلیست جبهه یا جریان همسو، در انتخابات شود. جریانهای سیاسی بسته به موقعیت سیاسی خودشان در آن مقطع انتخاباتی تعابیر متفاوتی از سرلیست ارائه دادهاند. گاه چون چهره شاخصی برای سرلیستی نداشتهاند، یا بیزعیم و بزرگ ماندهاند، حالا جانشینان ادعای زعامت دارند و در صورت ورود به بحث سرلیستی، همه مدعی خواهند بود. نتیجه این میشود که آن جریان کلا از خیر دادن سرلیست میگذرد، اگرچه برای آن دلایل و بهانههایی میآورد که ربطی به واقعیت ماجرا ندارد. مثل فرافکنی و انداختن توپ به زمین حریف مقابل. این اتفاقی است که بهویژه جریان اصولگرا در دو، سه انتخابات اخیر با آن روبهرو شده است.
چه کسی سرلیست میشود؟
چند ماه مانده به هر انتخابات، گمانهزنیها آغاز میشود چه کسی سرلیست میشود؟ تعداد این گمانهها هم گاهی بسیار زیاد است. مثلا سال ٨۶ در آستانه انتخابات مجلس هشتم شکلگیری سه ائتلاف اصلاحطلبان با حضور جریانهای سنتی، پیشرو و میانهرو باعث شد این گمانه که این جریان با فهرستی مشترک یا دستکم با اشتراک بیش از ٨٠ درصدی وارد عرصه انتخابات مجلس هشتم شود، بسیار محتمل شود. آن زمان هنوز تأکید چندانی بر لزوم ارائه یک فهرست واحد اصلاحطلبانه وجود نداشت یا حس نمیشد و فقط در یک صورت تصور میشد اصلاحطلبان میتوانند ذیل یک فهرست واحد انتخاباتی جمع شوند، آن هم آمدن چهرهای که روی او اجماع حداکثری صورت گیرد. روزنامه صدای عدالت در گزارشی نوشته بود که طیفهای مختلف اصلاحطلب با وجود رسیدن به این فهرست مشترک در جریان مبارزات انتخابات هر یک از طیفها و احزاب عضو ائتلاف یک نفر را که به خود نزدیکتر میدانند در صدر فهرست خود قرار میدهند.
از افرادی مانند دکتر حسن روحانی و محمد هاشمی بهعنوان گزینههای سرلیستی حزب کارگزاران، علیرضا محجوب، بهعنوان سرلیست خانه کارگر و حزب اسلامی کار، دکتر ستاریفر و زهرا اشراقی بهعنوان سرلیست جبهه مشارکت، مجید انصاری بهعنوان سرلیست مجمع روحانیون مبارز و رسول منتجبنیا بهعنوان سرلیست حزب اعتماد ملی نام برده میشد. در انتخابات مجلس هشتم گزینههای دیگری هم برای سرلیستی اصلاحطلبان مطرح بود مثلا مردمسالاری نوشته بود که اسحاق جهانگیری نامزد ارشد ائتلاف اصلاحطلبان در مجلس هشتم است و در موقعیت سرلیستی قرار دارد. عارف هم گزینه دیگری بود که از او نام برده میشد، البته این گمانهها یک انقلت داشت. آن زمان بحث آمدن «محمد خاتمی» یا «میرحسین موسوی» به انتخابات مجلس هم مطرح بود در صورت آمدن یکی از این دو نفر بحث تعدد سرلیستهای حزبی منتفی میشد. همه احزاب اصلاحطلب گفته بودند در صورت آمدن رئیس دولت اصلاحات، بحث تعدد سرلیستها منتفی میشود. همان زمان این سؤال مطرح شد که اصلا دادن سرلیست درست است یا اشتباه؟ هدایت آقایی عضو شورای مرکزی کارگزاران گفته بود: «ممکن است بهنظر برسد اگر سرلیستها متفاوت باشد یک اشکال نسبت به گذشته است، اما اگر دقت شود این مسئله یک پیشرفت نسبت به گذشته است و نشان میدهد از شخصمحوری به لیستمحوری رسیدهایم، در کشورهای پیشرفته هم همینطور است سرلیستها تعیینکننده نیست، بلکه برنامهها حرف آخر را میزند اگر سرلیستها متفاوت باشد محوریت لیستها را میرساند». اگرچه همان زمان برخی از احزاب شاخص اصلاحطلب معتقد به تبعیت از ستاد ائتلاف اصلاحطلبان و فهرست واحد بودند «آذر منصوری»، معاون سیاسی مدیرکل مشارکت، معتقد بود: «اساسا بحث سرلیست در مشارکت مطرح نبوده و همه تصمیمها موکول شده به ستاد ائتلاف اصلاحطلبان؛ اگر ستاد تصمیم بگیرد، یک نفر سرلیست قرار بگیرد، حزب مشارکت تصمیم ستاد را میپذیرد بنابراین چه کسی سرلیست باشد، مبنای تصمیمگیری و حضور در انتخابات نخواهد شد». محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب هم گفته بود: «ما هنوز تصمیمی برای سرلیست نگرفتهایم و هیچ بحث جدیای در این زمینه مطرح نشده است». موسویلاری، رئیس ستاد ائتلاف اصلاحطلبان هم همان زمان از احتمال معرفینکردن سرلیست از سوی ائتلاف اصلاحطلبان سخن میگفت. انتخابات آن سال به این شکل رقم خورد که درنهایت هیچکدام از دو چهره مورداجماع اصلاحطلبان به انتخابات ورود نکردند و اصلاحطلبان با یکی، دو فهرست وارد عرصه انتخابات شدند و درنهایت فقط اقلیتی را در مجلس شکل دادند.
احتمالا بحث سرلیستی از همان انتخابات و طرح بحثش با جناح اصولگرا بود که آغاز شد. اصولگرایان تلاش بسیار کردند که ناطق را دوباره وارد میدان کنند. او اما بعد از شکست مأموریت شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در سال ٨۴، کناره گرفته بود. یک منبع نزدیک به این جناح به روزنامه کارگزاران گفته بود که هدف اصلی رایزنی با ناطق برای نامزدی مجلس، ناکامی اصولگرایان در قراردادن ولایتی و لاریجانی در صدر فهرست اصولگرایان بوده است. ولایتی به خاطر انتقاداتش از سیاست دولت بهویژه سیاست خارجی و نزدیکیاش با هاشمی با مخالفت حامیان دولت روبهرو شده است و لاریجانی هم به خاطر مسائل پیشآمده در پرونده هستهای و حذف مدیرانش از بدنه دولت، حاضر به ائتلاف با حامیان دولت نبود و چون ناطق هم به آنها جواب رد داد، عملا این طیف از داشتن سرلیست در انتخابات ناامید شدهاند. بادامچیان اما در توجیه بیسری فهرست اصولگرایان گفته بود که تهیه سرلیست اهانت به سایر نامزدهاست. او همچنین گفته بود: «دومخردادیها به دنبال سرلیستاند اما اصولگرایان دنبال شایستهسالاریاند. چون دومخردادیها دو، سه چهره سرشناس بیشتر ندارند از طریق سرلیست میخواهند برای بقیه نامزدها رأی جمع کنند!»
اصولگرایان دو چهره شاخص داشتند که در صورت ورودشان به مجلس، رقابتی تنگاتنگ بین این دو بر سر ریاست مجلس شکل میگرفت. حدادعادل که از دو دوره قبل سابقه حضور در مجلس داشت و دوره قبل هم رئیس شده بود و علی لاریجانی، رئیس سابق صداوسیما و شورایعالی امنیت ملی که بعد از اختلاف با احمدینژاد، عزم مجلس کرده بود. هرکدام سرلیست میشدند، به احتمال زیاد ریاست بعدی مجلس از آن او بود؛ یعنی که اجماع بیشتری روی آن فرد وجود دارد. در فضایی که غلبه با حامیان دولت بود و حداد هم بیش از لاریجانی به دولت نزدیک بود احتمال تمایل به سرلیستی حداد بیش از لاریجانی بود. تاجاییکه گروه «رایحه خوش خدمت» تهدید کرده بودند در صورتی که لاریجانی سرلیست شود، آنها از ادامه کار با جبهه متحد اصولگرایی منصرف میشوند. از سویی لاریجانی شأن خود را بالاتر از این میدانست که ذیل فهرستی با سرلیستبودن حدادعادل بنشیند، برای همین تهران را وانهاد و از قم نامزد شد و بعد هم حامیانش در مجلس این موضوع را پیش کشیدند که مگر رئیس حتما باید نماینده تهران باشد. لاریجانی نخستین نماینده غیرتهرانی بود که رئیس مجلس شد و حدادعادلی که در انتخابات مجلس ششم با یک میلیون رأی، رئیس فراکسیون ۶٠نفره اقلیت مجلس شده بود و در مجلس هفتم هم با تقریبا همان میزان رأی با سرلیستی ائتلاف آبادگران به ریاست پارلمان رسیده بود، را پشتسر گذاشت.
سرلیست به جای حزب
برای سرلیست، کارکردهای دیگری هم ذکر شده است. میگویند سرلیستها سرقفلی احزاب محسوب میشوند و حساسیت زیادی بین هر دو جناح وجود دارد و جناح تلاش میکند سرلیست متفاوتی تنظیم کند تا مقبولیت خود را افزایش دهد. سرلیستبودن امتیازی است که این امکان را به حزب میدهد که در ازای آن به چانهزنی با فرد موردنظر بپردازد و امتیازاتی در ازای آن مبادله کند. یا مثلا گفته میشود درحالیکه در نظامهای انتخاباتی حزبی، یک حزب همواره این فرصت را دارد که در طول سال در سطح کشور، منطقه، استان، شهر و محله فعالیت کند و اعضا و برنامههایش را به جامعه بشناساند، همین طور، یک عقبه تاریخی در حافظه سیاسی مردم دارد که امکان قضاوت درباره عملکرد یک حزب را راحتتر میکند. اما کوتاهبودن زمان تبلیغات انتخاباتی در ایران، مانع معرفی دقیق بسیاری از اعضای عضو ائتلافها میشود، اعضایی که گاه برخی از چهرههایشان ناشناخته یا کمترشناختهشدهاند. در این شرایط نفر اول یا اصطلاحا سرلیست، انتخاب میکنند تا به رأیدهندگان بگویند دیگر اعضا فهرست را در سیمای این یک نفر ببینند. روزنامه کارگزاران در گزارشی، سال ٨۵ درباره انتخابات شورای شهر نوشته بود: «سرلیست بزرگ ائتلاف اصلاحطلبان دکتر «محمدعلی نجفی»، (عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران) است. انتخاب نجفی علامتی به جامعه بوده که نگاه اصلاحطلبان به مدیریت شهری متکی بر همکاری ازای درونی جبهه اصلاحات و درعینحال فروتنی نامزدها در برابر رجحان علمی مدیریتی همکارانشان است. در فهرست حامیان دولت هم پروین احمدینژاد قرار دارد. پایبندی اعضای آن به شعارهای دولت و گزینش خواهر رئیس دولت بهعنوان سرلیست، نشانه تعهد این ائتلاف به دولت است. اگر غیر از این بود در این ائتلاف چهرههای مشهورتری ماند بذرپاش و زریبافان هم بودند. در ائتلاف اصولگرایان یا حامیان شهردار تهران، انتخاب سرلیست بسیار آسان بوده است؛ چون مهدی چمران در چهار سال گذشته بر جناح اصولگرا تأثیر زیادی گذاشته است و اساس دولت کنونی مولود شورایی است که او در شکلگیری آن نقش اساسی داشته است. فهرست اصولگرایان و صدرنشینی مهدی چمران، بازتابدهنده عصیانی در حامیان گذشته احمدینژاد و پایان عصر هماندیشی راستگرایان است. نجفی، احمدینژاد و چمران (به ترتیب) نماد اصلاحات، حزب حاکم و پاره جداشده از حزب حاکم به شمار میروند». بر اساس همین نقش «نشانگر»بودن سرلیست است که اسفند ٩١ در آستانه انتخابات شورای شهر، روزنامه جوان نوشت که شنیده شده نعیمه اشراقی، سرلیست اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر شده است. به اعتقاد روزنامه جوان «… اشراقی بهعنوان نوه امام میتواند رأی مردم را به خود جلب کند».
تعدد در گمانههای سرلیستی
در انتخابات مجلس نهم
در انتخابات مجلس نهم حرفوحدیثهای سرلیستی بهویژه در اردوگاه اصولگرایی بسیار زیاد بود. زعمای قوم زیاد بودند و احتمال رسیدن به یک سرلیست، غیرمحتمل. برای همین جبهه متحد اصولگرایان اعلام کرد سرلیست نداریم و بر اساس مصوبه شورای مرکزی جبهه، اسامی بر اساس حروف الفبا منتشر میشود. بادامچیان هم در توجیه آن گفته بود که اعضای جبهه خود را با هم یکی میدانند و مقید به دادن سرلیست نیستند. این در حالی است که علیاکبر ولایتی، سخنگوی جبهه متحد اصولگرایی، برخلاف ادعای بادامچیان معتقد به داشتن سرلیست بود و برای آن کارکرد قائل بود. او گفته بود: «سرلیست جبهه متحد اصولگرایان مظهر همه ارزشهای موردقبول اعضاست و سرلیست نسبت به باقی افراد امتیازات بیشتری دارد. سابقه ایشان به لحاظ جایگاه اجتماعی، اعتقادی و سیاسی و مقبولیت در نظر مردم است و بر اساس نظرسنجیها مشخص میشود که نسبت به دیگران در جایگاه بالاتری قرار دارد». این اظهارنظر ولایتی دقیقا به اعتقاد او درباره کارکرد وزنکشی در ماجرای سرلیست اشاره دارد.
روزنامه جوان همان زمان نوشت که روحالله حسینیان، سرلیست جبهه پایداری است. از حداد و ابوترابی هم بهعنوان سرلیست جبهه متحد اصولگرایان نام برده شد. شایعه سرلیستی باهنر هم مطرح بود که بعدا تکذیب شد. همان زمان علی مطهری سرلیست «صدای ملت» بود و نام محمود علوی، وزیر اطلاعات فعلی بهعنوان سرلیست جبهه ایستادگی مطرح بود.
آرمان هم نوشت که الهه راستگو، سرلیست فهرست انتخاباتی جبهه مردمی اصلاحات (متعلق به فومنی نامی) در تهران معرفی شده و جبهه مردمسالاری هم از او بهعنوان سرلیست خود در پایتخت نام برده بود.
حالا در آستانه انتخابات مجلس دهم، اصلاحطلبان در طرح بحث سرلیستی از اصولگرایان جلو افتادهاند. رقابت بین اصولگرایان در سالهای گذشته، در نبود رقیب واقعی به رقابت درونی بر سر سرلیستی کشیده میشد. درنهایت آنها به مدلی رسیدند که در دو دوره انتخابات گذشته مجلس تکرار کردند و احتمال داده میشود که امسال نیز همان مدل را تکرار کنند. حدادعادل سرلیست تهران بماند و لاریجانی هم دوباره از قم نامزد شود. البته این در شرایطی است که فهرست و جبههای تحت عنوان ائتلاف شکل نگیرد و رقابت بین اصولگرایان و اصلاحطلبان محدود بماند. در غیر این صورت، شکل بازی کمی تغییر خواهد کرد و احتمال اینکه لاریجانی سرلیست جبهه اعتدال قرار بگیرد، محتمل خواهد بود. اما در اردوگاه اصلاحطلبی بعد از کنارهگیری عارف به نفع روحانی در انتخابات ٩٢، به نظر میرسد نوعی اجماع نانوشته به پاس این کنارهگیری بهنفع سرلیستی عارف در جمع اصلاحطلبان شکل گرفت. تا جایی که انتصاب او به ریاست شورای راهبردی هم به نظر میرسد که مشخصا در امتداد همین مسیر و نگاه بوده است. اگرچه در این میان در یکی از جریانهای درون اصلاحطلبی گاه نداهای ناهمسویی به گوش میرسد، هرچند در کل جریان اصلاحطلبی این سازهای ناکوک تاکنون حامی و عقبه چندانی پیدا نکرده است. فرصت چندانی به انتخابات مجلس باقی نمانده و بیشک با سردترشدن هوا، تنور سیاست در زمستان گرمتر خواهد شد. باید منتظر بود و دید که آرایش نیروهای سیاسی درنهایت چگونه خواهد بود… .
منبع: روزننامه شرق
مطالب مرتبط
اخبار زنان
- پاسخی به یک روایت ناصادقانه
- چرا زهرا بهروز آذر؟؟
- بیانیه حمایتی روسای ستاد زنان امید کشور از خانم دکتر صادق گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی+اسامی امضاکنندگان
- در جلسه شورای مرکزی انجمن مطرح شد: افزایش شعب استانی/ارائه گزارش فعالیت های انتخاباتی ریاست جمهوری
- حمایت انجمن روزنامه نگاران زن ایران از خانم دکتر صادق گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی
- حمایت نماینده مردم شوشتر و گتوند در مجلس شورای اسلامی از گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی/امیدوار به حل مشکل بزرگ مسکن برای اقشار مستضعف با حضور خانم دکتر صادق هستیم
- پیام تبریک انجمن روزنامه نگاران زن ایران در پی انتصاب سرکار خانم دکتر زهرا بهروز آذر بعنوان معاون زنان و خانواده رئیس جمهور
- بیانیه انجمن روزنامه نگاران زن ایران ( رزا) به مناسبت ۱۷ مرداد روز خبرنگار
- به قلم زهرا نژاد بهرام /فقر،گشت ارشاد و زنان
- زنان اتصال همیشگی جهان خلقت به فردا هستند ✍زهرا نژاد بهرام
جديدترين خبرها
- پاسخی به یک روایت ناصادقانه
- چرا زهرا بهروز آذر؟؟
- بیانیه حمایتی روسای ستاد زنان امید کشور از خانم دکتر صادق گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی+اسامی امضاکنندگان
- در جلسه شورای مرکزی انجمن مطرح شد: افزایش شعب استانی/ارائه گزارش فعالیت های انتخاباتی ریاست جمهوری
- حمایت انجمن روزنامه نگاران زن ایران از خانم دکتر صادق گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی
- حمایت نماینده مردم شوشتر و گتوند در مجلس شورای اسلامی از گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی/امیدوار به حل مشکل بزرگ مسکن برای اقشار مستضعف با حضور خانم دکتر صادق هستیم
- پیام تبریک انجمن روزنامه نگاران زن ایران در پی انتصاب سرکار خانم دکتر زهرا بهروز آذر بعنوان معاون زنان و خانواده رئیس جمهور
- بیانیه انجمن روزنامه نگاران زن ایران ( رزا) به مناسبت ۱۷ مرداد روز خبرنگار
- به قلم زهرا نژاد بهرام /فقر،گشت ارشاد و زنان
- زنان اتصال همیشگی جهان خلقت به فردا هستند ✍زهرا نژاد بهرام
دیدگاه ها (0)